توسط Bluepetus
| چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۱ | 14:50
زندگی پدر و مادرم رو که میبینم هزاربار با خودم میگم ازدواج نکن.
خیلی زندگی اعصابخوردکنی دارن.
با تلاش و پشتکار فراوان همدیگه رو اذیت میکنن. احساس قربانی بودن میکنن. خشمگین میشن و بیشتر با هم مثل دشمن رفتار میکنن.
زندگیشون شبیه کابوسه.
افکار و عقایدشون رو هم دوست ندارم.
مخصوصا پدرم رو.
اخ دارم باز حرص میخورم.