این روزها گاهی خیلی احساس تنهایی میکنم که البته مسئله تازهای نیست.
اما دارم یه تصمیم خیلی خیلی سخت میگیرم.
اون هم جدا شدن از الف هست.
الفی که خیلی دوستش دارم. و تو کل دنیا نزدیک ترین آدم به من هست.
فهمیدم اهدافمون مشترک نیست. ارزشها و عقایدمون هم فرق داشت اما میشد کنار اومد.
اما من حس میکنم اولویتش نیستم. گاهی منت یه چیزایی رو سرم میذاره اما میدونم بخاطر خودشه.
احتمالا شراکتمون باهم خوب درنیاد.
قبلا هم شراکت هایی داشتیم. بیشتر بار روی دوش من بود و فکر میکنم زندگی مشترکی هم اگه داشته باشیم همینطور میشه.
دو ماه دیگه تصمیمم رو قطعی میکنم.
همه چیز به تیر ماه بستگی داره.
اونوقت تردید نمیکنم و ریسک اشتباهمو میپذیرم و نباید بترسم از اینکه از دستش بدم.
باید تصمیم بگیرم.