قبلا فکر میکردم جنس مخالف لولوخرخرهاس! آدمهای بی قلب ، ناانسان ، سوءاستفادهگر ، بی رحم...
اما وقتی با آقای الف اشنا شدم دیدم نه اونطورام نیس.
نه که همه مثل هم باشن و نه اینکه همه روابط اوکی باشن!
فقط اونقدرم مطلق بد نمیدونم.
هرچیزی میتونه آسیب زننده باشه، حتی همون کارد میوه خوری!
و حتی ازدواج هم اثرات خاص خودش رو داره.
من فقط با رابطه جنسی خارج از ازدواج مخالفم .
اونم نکه بخوام برا بقیه تعیین تکلیف کنم.
فقط برای خودم و همسرآیندهام نمیپسندم. البته از متاهلهایی که روابط موازی دارن خوشم نمیاد.
چه دیدهای عجیب و غریبی آدم تو زندگیش داره و رفته رفته تغییر میکنه.
یه سوالاتی ذهنم رو مشغول کرده؛ آدمها چرا بهم خیانت میکنن؟ اگه کسی بهش خیانت شد، چکار باید انجام بده؟ برخوردش چطور باشه؟ و چطور از خیانت جلوگیری کرد؟
سومی سوال مضخرفی بنظرم میاد چون بنظر اجتنابناپذیره(چه ترسناک) و یکم از دید کمالگرایانه و بی عیب و نقص خواستن ، نشات میگیره.
بهرحال باز ذوق دغدغه هامو دارم
مثل اینکه دارم یکم زندگی میکنم