قسمتی واقعی و پنهان از من

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

گیج

توسط Bluepetus | چهارشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۴ | 7:34

عروسی خوب گذشت. من نامزد چ معرفی شده بودم. یواش یواش با آدمهای غریبه ارتباط برقرار کردم و همه چیز خوب پیش رفت. در اصل بخاطر چ من تجربه جالبی داشتم. همیشه دوست داشتم این مدل عروسی و شرکت کنم. واسم لباس اجاره کرد و بردم آرایشگاه. خیلی تغییر کردم و چ خیلی ذوق میکرد واسم‌.

دیشب یه دورهمی کوچیک رفتیم‌. چ یذره با یه دختره صمیمی رفتار کرد. نمیدونم چرا انقد حرصی شدم. امروز دلم نخواست برم پیشش. البته مامان هم داره میره سفر و فکر کردم یه روز و باهاش سپری کنم. روزایی که خونه ام خوش اخلاق نیستم. زیاد با مامان خشن رفتار میکنم و این باعث احساس گناهم شده.

خواب آلودم

مشخصات وب
از اینکه حرف دلم رو خوندی متشکرم . نظراتت واسم ارزشمند و زیبا هستن . روزگارت آباد♡
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای قسمتی واقعی و پنهان از من محفوظ است .