قسمتی واقعی و پنهان از من

  • صفحه اصلی
  • پروفایل
  • آرشیو
  • عناوین مطالب

وقتی همه چیز و نمیخوام

توسط Bluepetus | یکشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۴ | 7:26

شاید قابل پیشبینی بود، اما خودم هم سوپرایز شدم وقتی چ رو برای بار ۸ام قبول کردم! یعنی ۷ بار جدا شد و برگشت و باز تو قلبم من جا داشت.

گیجم. به پدرم فکر میکردم که اغلب غائبه. شغلش آزاد نیس و یه شغل کارمندی با ساعت کاری کم داره. اما باقیش و با هر بهونه‌ای بتونه بیرون از خونه میمونه. میگه راننده تاکسی هم شده. اوایل یکم پول نقد خونه میاورد اما کم کم اوناهم تقریبا قطع شد. طبق ادعاش دو شیفت داره کار میکنه و باز آه در بساط نداره. باورنکردنیه که هم معتاده و هم خیانتکار! داشتم فکر میکردم که میخوام خانواده تشکیل بدم ولی اصلا چنین مدلی و نمیخوام. شوهری که اغلب غائب باشه و بی رقبت به خانواده! اگه تا آخر عمرم مجرد بمونم هم دوس ندارم با کسی مثل پدرم تشکیل خانواده بدم.

بعد به چ فکر کردم، که میتونه پدر خوبی باشه؟ نیست بنظرم. رفتارهای تکانه ای داره و کنترل هیجانش خوب نیس.

و به این فکر کردم که چقدر به پول نیاز دارم...

چقدر برای شروع روز حالم بده!!!

مشخصات وب
از اینکه حرف دلم رو خوندی متشکرم . نظراتت واسم ارزشمند و زیبا هستن . روزگارت آباد♡
آرشیو وب
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای قسمتی واقعی و پنهان از من محفوظ است .