میخواستم با ث صحبت کنم و تکلیف رابطه نیم بندمونو مشخص کنم که متوجه شدم اینستامو برای بار دوم آنفالو کرده! تقریبا مطمئنم پای کس دیگه ای درمیونه. دروغگوی پست. احتمال میدم از نامزدش جدا نشده و حتی جز اون هم با چن نفر دیگه اس. فکر میکردم یه آدم مسخره و غیرقابل اعتماد باشه اما فکر نمیکردم تا این حد... نمیدونم چه کلمه ای واسش به کار ببرم. دلم میخواد به روش بیارم بعد ازش جدا شم. هیچوقت دوست نداشتم نفر nام رابطه ای باشم و اگه حواسم جمع نبود میشدم. از این بابت دلم میخواد ث رو پرپر کنم.
میخوام اعتراف کنم که هنوز احساس تنهایی روحم و مچاله کرده. دیدن جمع سه نفره ی دخترها باعث میشه بدون اینکه متوجه باشم خودم رو سرزنش کنم. چرا تنهام؟ هیچ جوابی واسش پیدا نمیکنم. بعید میدونم آدمایی که میشناسنم ازم متنفر باشن اما انتخاب هیچکس نیستم! نمیدونم نیازم به دوست خیلی بالاس یا واقعا کمبودشو دارم؟ افکار با سرعت زیادی تو ذهنم چرخ میخورن، نمیتونم واضح بهشون فکر کنم. چطور هیچی باب میلم نیس؟