دیروز بهش گفتم میشه پیامات و با اون آدم ببینم؟ بهم نشون داد. یدونه آهنگ بود بدون جواب و بالاتر یه سری پیام مربوط به اوایل تیر. خواسته بود باهاش حرف بزنه و اون خانمه نخواسته بود. جوری که قبلا در این مورد صحبت میکرد برعکس بود که دختره سمتش میاد و بازیش میده و چ داره دوری میکنه. شدیدا نسبت بهش حساسه. مثلا جایی بود. که دختره هم حضور داشت، برا اینکه نمیتونس زودتر ترک کنه اونجارو یک ساعت با تلفن حرف زده بود. امروز صبح آهنگه رو گوش دادم باز.
"حال دلم بده واسه دوست داشتنت دیگه مردده حق داره طفلی... صدش و پات گذاشت گیرتو بود ولی باهاش بد بودی خیلی..."
خیلی رمانتیکه. پر از عشقه. چطور کنارم نشسته بود و پشت سرهم بارها گوشش میداد و به اون فکر میکرد؟ چطور من انقد خوشبین بودم که فکر میکردم به من فکر میکنه؟
نمیتونم راحت باهاش کنار بیام یعنی هرچقدرم زخمش عمیق بود هرچقدرم اون آدم بهش آسیب زده بود، اینجور غرق شدن تو فکرش.... یا اصلا این آهنگ فوق رمانتیک... در قلبش به روی اون آدم بازه.
اولش هم واضح همین و گفت بهم. گفت نمیخواد ازدواج کنه چون مدتهاست از کسی خوشش میاد. من نادیده گرفتم چون هدفم صرفا دیت و معاشرت بود. خب تا اینجا که این رابطه برام فوق العاده بوده. از این به بعدش و فکر میکنم و اگه صلاحم نبود آروم خودمو بیرون میکشم. در کل دوستش دارم.