برای ب کنسل کنسلم. اگه یه ذره هم شک داشتم الآن مطمئن شدم. گوشیش رو هر روز چک میکنه اما پیام های من و بعد از یک روز و نیم جواب میداد. استوریمو هم ریپلای نمیکرد. حرصم میگیره که از طرف ب کنسل شدم. من نمیدونستم بازی چیههه. تازه اونقدر هم بد نبودم که. فقط گزاره لعنتی باعث شده بود چشم به واقعیت ببندم. تفکر حبیب لیسانسه ها لازمه. من ضرر کردم یا اون؟ معلومه که اون. من آدم خفنی ام. بامزه. خوشکل. خوشتیپ. عمیق. سرزنده. همدل. حامی. قابل اعتماد. تازه ادمیم که تعهد و رابطه بلند مدت و هم تجربه کردم پس آدم چیپی نیستم. ب از بدسلیقگی اش هست که این شکلی من و کنسل کرد. اشکال نداره. بی تجربه ام و مدت کمیه وارد این بازی ها شدم. کاش اون پیشنهاد اشنایی که دو ماه پیش بهم شد، الان اتفاق افتاده بود. حداقل قد و ظاهرش بد نبود.
خب برگردیم به حال خودم. خوبم. تقریبا هر روز خداروشکر میکنم که با الف ازدواج نکردم و ازش جداشدم. این معرکه اسسسسس. تو شهر خودمم. کنار خانوادم. مشغول به کار. رویاها و بلندپروازی هام هم کم کم زنده میشن و تویه رابطه مضخرف و بلاتکلیف عمر به باد نمیره. عالی نیست؟ خداروشکر که اون فاجعه تموم شد. حتی این تنهایی هم قشنگ تره.