محافظت از خودم گاهی دچار مشکل میشه. مثل تغییر دادن برنامم به طور کلی بخاطر بقیه و اولویت قرار دادن نیازشون به نیازهای ضروری خودم. یا اینکه یهو میبینم کسی من و بازیچه قرار داده تا حسهای خوبی بگیره.
خودم خیلی برام مهمه. هر چیز خوب رو بخاطر خودم تجربه کردم و خودم هر تجربه بد رو به هر نحوی بود پشت سر گذاشت. خیلی وقت ها به خودم پشت کردم و همرنگ بقیه تخریبش کردم. من اونطور که باید قدرشو ندونستم. ازش عذر میخوام. از کودک معصوم و بی گناه و کم قدرتی که بودم معذرت میخوام که رویاهاشو فراموش کردم. براش متاسفم که چیزهای تلخی رو تجربه کرد و خوشحالم که سرپا موند.
خود عزیزم قول میدم جوری زندگی کنم که اولویتم تو باشی. از امشب زخم هات و مرهم میذارم، بال آرزوهات و نمیچینم، تورو بخاطر اشتباهاتت سرزنش نمیکنم، بهت اجازه میدم خطا کنی، مواظبم کسی بهت آسیب نرسونه، اگه رسوند حقش و میذارم کف دستش.
خود عزیزم از امشب آغوشم برات گشودهاس. خودم بهت محبت میکنم. خودم بهت گرما میدم. خودم اشکت و پاک میکنم.
دوستت دارم و قدرت و میدونم