آهنگ های عاشقانم بی مخاطب شدن. وقتی میگه "هر قولی بم دادی حتی اگه دروغ بودهههه به دنیا نمیدمش..." حالا دیگه هیچ کسی نیس که همشگیم باشه. بعد از چن سال من سعی کرده بودم حتی نقص هاشو هم دوست داشته باشم. زیاده روی کردم. یهو به خودم اومدم دیدم اون نقص اینه که من اولویتش نیستم حتی شاید نمیخواد منو. اشک میریخت، بدخواب میشد ولی در نهایت انتخاب های دیگه ای داشت. آخ که من در اوج دوست داشتن خودمو عقب کشیدم. فکر کردم چون با دیدنش قلبم تالاپ تولوپ نمیکرد عاشقش نبودم ولی حتی کراش و هم میبینم باز قلبم به طپش نمی افته. قلبم فقط برا ی اونطور بی قرار بود. بهرحال کراش بچگیه شاید بخاطر سنم بود.
تنها خوبی که نزدیک شدن به ب داشت اینه که انگیزم برا کار و درس داره برمیگرده. هم به رقابت کشیده شدم هم برا پاداش بیرون رفتن باهاش و برا خودم تعیین کردم.
امروز الکی الکی احساساتم جریحه داره.